با سلام و احترام،
مدت یکماه هست که با خواستگارم (همکارم) در ارتباط هستم. ایشون متولد 70 هستند، فوق دیپلم، شاغل (کارمند)، اهل کرمانشاه، اخیرا پدرشون رو از دست دادن و دو برادر و یک خواهر کوچکتر دارند. به لحاظ مالی فقط رو پای خودشون هستند و خونه و ماشین هم ندارند و تنها سرمایشون 40 میلیون پول نقد هست.
من خودم متولد 69 هستم، فوق لیسانس، شاغل (کارمند)، اهل تهران، خانوادمون چهار نفر هستند و یه برادر کوچکتر از خودم دارم. قصد ادامه تحصیل در مقطع دکتری رو هم دارم.
این آقا به لحاظ فکری خیلی خیلی بیشتر از سن و تحصیلاتشون درک می کنند چراکه تو حوزه فلسفه و روانشناسی مطالعه زیادی دارن. ولی متاسفانه به خاطر یه حادثۀ دور از انتظار پدرشون رو از دست دادن. حالا تصمیم دارن که خانواده را بیارن تهران تا بیشتر حواسشون باشه به اونها هم به لحاظ مالی و هم به لحاظ عاطفی.
ایشون به لحاظ تحصیلی با ادامه تحصیل من مشکلی ندارن من هم به دلیل فهم و درک بالاشون از ایشون ایراد نمیگیرم ولی گفتن که چون عاشق تحصیل هستند و مسائل مالی نذاشته که ادامه تحصیل بدن به شدت علاقه مند هستند که تا مرحلۀ آخر برن بالا. سوالی که الان دارم این هست که شرایط مالی و اقتصادی ایشون با ما تفاوت داره و این موضوع هم ایشون و هم من رو رنج میده. ما هر دو ماهیانه یک میلیون و 500 درآمد داریم ولی ایشون معتقدند که حقوقی که زن میگیره باید برای خودش ذخیره بشه و مرد باید هزینه های زندگی رو پرداخت کنه ولی با توجه به شرایط اخیری که براشون پیش اومده یعنی فوت ناگهانی پدر این وضعیت خیلی سخت شده. البته در کرمانشاه خونه دارن و پدرشون کارگر معدن بوده و در حین کار فوت کرده، حقوق داشتن و احتمالا دیه هم بهشون میدن.
به شدت در دوراهی هستم که باید چه تصمیمی بگیرم، ایشون میگن که به بن بست رسیدن ولی من معتقدم مسائل اقتصادی و تحصیلی رو میشه درست کرد و چون ایشون انسان بااخلاقی هستند نمیخوام از دستشون بدم، راه حل چیست؟